هورام هورام ، تا این لحظه: 12 سال و 10 روز سن داره

ببی جوانکه ی دایه و بابه

سفر...........

1390/11/27 14:24
نویسنده : مامان بابا
353 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسرم خوبی؟

چند روزه خیلی دلم گرفته ولی امروز خیلی بیشتر اخه بازم بابایی می خواد بره مسافرت

ظهر که بابایی امد وگفت فردا میره یهو دلم ریخت  وبغض گلمو گرفت به زور جلوی اشکامو گرفتم رفتم بغلش کردم  خیلی غمگین بود ولی جوری رفتار میکرد که من ندونم تودلش چه خبره اخی فدات بشم عزیزم دلم می خواست یه دل سیر گریه کنم ولی............

بابای نگام کرد وگفت اخه شما چی دارید که نمیتونم دو روزبرم تنهاتون بزارم

ندونستم چی بگم  خیلی دلم می خواست که نزارم بره یا من باهاش برم ولی ٤-٥ساعت نشستن توماشین خیلی برام سخته  کارش هم ضروریه باید بره

وای من چه کار کنم دارم دیونه میشممممممممممممممممممم

 

دوست ندارم حتی یک لحظه ازمنو تودور بشه ولی نباید مزاحم کاراش بشیم اخه بابایی هرچه زحمت میکشه واسه اسایش وراحتی من وتوس ماهم نباید ناراحتش کنیم

بابایی منو نی نی کوچولو خیلی دوست داریم زود برگرد که ما منتظریم بووسسسسسسسسسسسس

 

خدایا  ازت ممنونم واسه این خانواده خوبی که بهم دادی

لطفامواظب عشقم باش که صحی وسالم برگرده پیشمون

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)