ببی جوانکه ی دایه و بابه

سلام گل پسرم خوبی؟ چند روزه خیلی دلم گرفته ولی امروز خیلی بیشتر اخه بازم بابایی می خواد بره مسافرت ظهر که بابایی امد وگفت فردا میره یهو دلم ریخت  وبغض گلمو گرفت به زور جلوی اشکامو گرفتم رفتم بغلش کردم  خیلی غمگین بود ولی جوری رفتار میکرد که من ندونم تودلش چه خبره اخی فدات بشم عزیزم دلم می خواست یه دل سیر گریه کنم ولی............ بابای نگام کرد وگفت اخه شما چی دارید که نمیتونم دو روزبرم تنهاتون بزارم ندونستم چی بگم  خیلی دلم می خواست که نزارم بره یا من باهاش برم ولی ٤-٥ساعت نشستن توماشین خیلی برام سخته  کارش هم ضروریه باید بره وای من چه کار کنم دارم دیونه میشممممممممممممممممممم   دوست ...

شیام من هولام هشتم چن لوژه مامانی تنفل شده نمیاد واشم بنویسه منم دش به کال شدم وخودم امدم که از شیرین کالیام بگم که شب و لوژو واشه مامانی نژاشتم هههههههههههههه اخه من خیلی باژی کردنو دوش دارم وهمیشه دالم باژی میکنم به قول مامانی همیشه تو مسابقه دو هشتم شبا تا شاعت 2شب نمیژازم مامانی لالا کنه  من نی نی بدی نیشتم ولی فقط با مامانی باژی میکنم اخه هنوز تو دل مامانی هشتم خیلی نمونده بیام پیشه مامان وبابایی دیکه اون وقت ژیاد مامانی رو اژیت نمی کنم وبا اشباب باژیام باژی میکنم تاژه صبح ژود هم اونقد ول ول می خولم تا مامانی بیدال شه وبله شبحونه بخولیم اخه یه کمی شکموم   من بلم لا یی باییییی دوشتای خوبم &...

دایک... ئه لین که وه ختیک دایکم منی بوو نامیه بیشکه هه روا زوو به زوو شه و تا به یانی به دلی پرخه م قه ت غافل نه بوو له ده ردو خه مم له پاش یه ک ساله م تا کو ئیواره ده ستی ئه گرتم به داره داره ئه م پی بو ئه و پی هه نگاوی پینام فیر پی گرتنی که ردم سه رئه نجام جا توو خوا ئه بی چون قه دری نه گرم چون له به ر خاکی به ری پیی نه مرم هه رکه سیک ئه مه ی له به رچاو نه بی له خزمه ت دایکیا ته واو پیاو نه بی ئه وه پیی نالین هه رگیز به شه ره به رواله ت پیاوه له ناخا که ره ***قانع*** ...

سلام خواهر زادهی عزیزم امیدوارم حاله خودت و مامانی خوب باشه من خاله ات نگینم البته دوتا خاله ی دیگه هم داری یکی شون ازمن بزرگتره که اسمش اجی اسرین و اون یکی خاله ات که از من کوچیک تره اسمش هلاله اس و دوتا دایی هم داری که دایی بزرگت میشه که یه سال از خاله اسرینت کوچیکه و اون یکی داییت فقط چهار ساله شه هورام جان میدونم دایی کوچیکه خیلی کوچولو ولی اشکالی نداره قربونت برم راستی من دوس دارم که اسمت اریوان باشه ولی مامان و بابایت میگن میخوان اول اسمت با ه شروع بشه ... خب عزیزم من میخوام برم خونه ی خودمون چون از دیروز با خاله و دایی کوچولوت خونه شما هستیم باید برگردیم چون مامان بزرگ و بابا بزرگ تنها هستن زود بیا چون منتظریم که صورت ...

سلام نی نی گلم خوبی مامانی ببخش  یه مدتی نتونستم بیام وبرات بنویسم از دست مامانی ناراحت نشی گلم امروز امدم که بهت بگم چند روز دیگه میرم سونو تعین جنسیت یعنی به زودی میدونم که  تو دخمل نازوملوسی یاپسمل شیتون میتون من وبابایی دعامکنیم که زود بیای پیشمون وصورت نازتو ببینیم وایی اگه بدونی چقدر منتظر اون لحظه هستم که بیای بغلم  ونازت کنم نی نی گلم  الان من که دارم برات مینویسم بابایی داره واسم میوه میاره وگفت برات بنویسم  تا بدونی چه بابایه خوبی داری  نی نی گلم بابایی خیلی مواظب من وتوس خیلی دوسمون داره خیلی به من کمک میکنه دستش درد نکنه بابایی منو ...

سلام پسر گلم خوبی مامانی فدات بشه   منو بابایی از اولین روز که ازدواج کردیم  اسم نینی انتخاب کردیم اخه خیلی نی نی دوست داریم قرارشداگه پسر بود هورام   اگه دختر بود هه ناسه خوب دیگه هرکی یه نظری میداد ویه اسمی انتخاب می کردن ولی بابایی خیلی خوشش نیومد و بابایی قبول نکرد بابایه دیگه به حرف کسی گوش نمیده به کسی نگی  وما ازاول تصمیم خودمونو گرفته بودیم  وقرار شده اسمتو هورام جان بذاریم هورام جان امیدوارم که از اسمت خوشت بیاد اندازه ای که منو بابای خوشمون میاد ...

سلام گل پسرم خوبی عزیزم مامانی فدات بشه پسر گلم مامانی یکم بی تجربس می بخشی که ندونستم اولین بار که تکون خوردی کی بود تا برات بنویسم اخه تو اولین نی نی مامان هستی دیگه ناراحت نشی عزیز دل مامان بزار واست بگم جریان تکون خوردنت یه روز رفتم پیش خاله اسی(اسرین)تقریبا سه چهار روزی میشد که می دونستم تو دلم یه پسر قند وعسل دارم با خاله حرف میزدیم خاله بهم گفت: راستی نی نی تکون نمیخوره؟  (منم بی تجربم دیگه)گفتم :نه تکون نمی خوره  خاله گفت:الانا باید تکون بخوره تکون خوردنش مثل ضربان قلبه به خاله گفتم:راست میگی یه چن وقتی این جوری میشم وخاله اسی کلی خندید وای پسر گل...